مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1374

1. ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم

2. وی مطربان ای مطربان دف شما پرزر کنم

3. ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم

4. وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم

5. ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج

6. هر خسته غمدیده را سلطان کنم سنجر کنم

7. ای کیمیا ای کیمیا در من نگر زیرا که من

8. صد دیر را مسجد کنم صد دار را منبر کنم

9. ای کافران ای کافران قفل شما را وا کنم

10. زیرا که مطلق حاکمم مؤمن کنم کافر کنم

11. ای بوالعلا ای بوالعلا مومی تو اندر کف ما

12. خنجر شوی ساغر کنم ساغر شوی خنجر کنم

13. تو نطفه بودی خون شدی وانگه چنین موزون شدی

14. سوی من آ ای آدمی تا زینت نیکوتر کنم

15. من غصه را شادی کنم گمراه را هادی کنم

16. من گرگ را یوسف کنم من زهر را شکر کنم

17. ای سردهان ای سردهان بگشاده‌ام زان سر دهان

18. تا هر دهان خشک را جفت لب ساغر کنم

19. ای گلستان ای گلستان از گلستانم گل ستان

20. آن دم که ریحان‌هات را من جفت نیلوفر کنم

21. ای آسمان ای آسمان حیرانتر از نرگس شوی

22. چون خاک را عنبر کنم چون خار را عبهر کنم

23. ای عقل کل ای عقل کل تو هر چه گفتی صادقی

24. حاکم تویی حاتم تویی من گفت و گو کمتر کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
* باور مکن که دست ز دامن بدارمت
شعر کامل
حافظ
* به لشکرگاه دارم روی وبر سلطان فشانم جان
* گر آن دریاست وین خورشید من نیلوفرم باری
شعر کامل
خاقانی
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی