مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1470

1. جانم به فدا بادا آن را که نمی‌گویم

2. آن روز سیه بادا کو را بنمی جویم

3. یک باره شوم رسوا در شهر اگر فردا

4. من بر در دل باشم او آید در کویم

5. گفتم صنم مه رو گه گاه مرا می جو

6. کز درد به خون دل رخساره همی‌شویم

7. گفتا که تو را جستم در خانه نبودی تو

8. یا رب که چنین بهتان می گوید در رویم

9. یک روز غزل گویان والله سپارم جان

10. زیرا که چو مو شد جان از بس که همی‌مویم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمد خجسته مهرگان، جشن بزرگ خسروان
* نارنج و نار و اقحوان، آورد از هر ناحیه
شعر کامل
منوچهری
* ظاهر و باطن ما آینه یکدگرند
* خاک در چشم حریفی که دهد بازی ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر آن شب در فراق روی لیلی
* که بر مجنون رود لیلی طویلست
شعر کامل
سعدی