مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1540

1. بیا با هم سخن از جان بگوییم

2. ز گوش و چشم‌ها پنهان بگوییم

3. چو گلشن بی‌لب و دندان بخندیم

4. چو فکرت بی‌لب و دندان بگوییم

5. به سان عقل اول سر عالم

6. دهان بربسته تا پایان بگوییم

7. سخندانان چو مشرف بر دهانند

8. برون از خرگه ایشان بگوییم

9. کسی با خود سخن پیدا نگوید

10. اگر جمله یکیم آن سان بگوییم

11. تو با دست تو چون گویی که برگیر

12. چو همدستیم از آن دستان بگوییم

13. بداند دست و پا از جنبش دل

14. دهان ساکن دل جنبان بگوییم

15. بداند ذره ذره امر تقدیر

16. اگر خواهی مثال آن بگوییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
* که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
شعر کامل
حافظ
* ناصح از بیهودگی آبروی خویش برد
* بوی خون آید ز افغان مرغ بی هنگام را
شعر کامل
صائب تبریزی
* باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
* بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
شعر کامل
حافظ