مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1885

1. ای سرده صد سودا دستار چنین می کن

2. خوب است همین شیوه ای دوست همین می کن

3. فرمانده خوبانی ابرو چو بجنبانی

4. این بنده تو را گوید آن می کن و این می کن

5. از خون مسلمانان در ساغر رهبان کن

6. وز کافر زلفینت ویرانی دین می کن

7. مأمون امین را تو می ران که رو ای خاین

8. وان غیرت رهزن را بر روح امین می کن

9. آن حکم که از هیبت در عرش نمی‌گنجد

10. بر پشت زمان می نه بر روی زمین می کن

11. آن را که ندارد جان جان ده به دم عیسی

12. وان را که ندارد زر ز اکسیر زرین می کن

13. تا دور ابد شاها شمس الحق تبریزی

14. حکمی است به دور تو آری هله هین می کن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرمم ز آتش دل زان سان که گر درین تب
* پهلو نهم به بستر دودم ز بستر آید
شعر کامل
جامی
* دل یکرنگ در غمخانه دنیا نمی باشد
* درین بستان گلی غیر از گل رعنا نمی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ
* اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شعر کامل
وحشی بافقی