غزل شمارهٔ 1910
1. تو هر جزو جهان را بر گذر بین
2. تو هر یک را رسیده از سفر بین
3. تو هر یک را به طمع روزی خود
4. به پیش شاه خود بنهاده سر بین
5. مثال اختران از بهر تابش
6. فتاده عاجز اندر پای خور بین
7. مثال سیلها در جستن آب
8. به سوی بحرشان زیر و زبر بین
9. برای هر یکی از مطبخ شاه
10. به قدر او تو خوان معتبر بین
11. به پیش جام بحرآشام ایشان
12. تو دریای جهان را مختصر بین
13. وانها را که روزی روی شاه است
14. ز حسن شه دهانش پرشکر بین
15. به چشم شمس تبریزی تو بنگر
16. یکی دریای دیگر پرگهر بین
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده