مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1945

1. هر چه آن سرخوش کند بویی بود از یار من

2. هر چه دل واله کند آن پرتو دلدار من

3. خاک را و خاکیان را این همه جوشش ز چیست

4. ریخت بر روی زمین یک جرعه از خمار من

5. هر که را افسرده دیدی عاشق کار خود است

6. منگر اندر کار خویش و بنگر اندر کار من

7. در بهاران گشت ظاهر جمله اسرار زمین

8. چون بهار من بیاید بردمد اسرار من

9. چون به گلزار زمین خار زمین پوشیده شد

10. خارخار من نماند چون دمد گلزار من

11. هر کی بیمار خزان شد شربتی خورد از بهار

12. چون بهار من بخندد برجهد بیمار من

13. چیست این باد خزانی آن دم انکار تو

14. چیست آن باد بهاری آن دم اقرار من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا
* حلوا به کسی ده که محبت نچشیدست
شعر کامل
سعدی
* چشمه چشم مرا ای گل خندان دریاب
* که به امید تو خوش آب روانی دارد
شعر کامل
حافظ
* از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام
* زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
شعر کامل
سنایی