مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1950

1. بوی آن باغ و بهار و گلبن رعناست این

2. بوی آن یار جهان آرای جان افزاست این

3. این چنین بویی کز او اجزای عالم مست شد

4. از زمین نبود مگر از جانب بالا است این

5. اختران گویند از بالا که این خورشید چیست

6. ماهیان گویند در دریا که چه غوغاست این

7. آفتابش روی‌ها را می کند چون آفتاب

8. رشک جان ماه سیم افشان خوش سیماست این

9. بعد چندین سال حسن یوسفی واپس رسید

10. این چه حسن و خوبی است این حیرت حور است این

11. این عجب خضری است ساقی گشته از آب حیات

12. کوه قاف نادر است و نادره عنقاست این

13. شعله انافتحنا مشرق و مغرب گرفت

14. قره العین و حیات جان مولاناست این

15. این چه می پوشی مپوشان ظاهر و مطلق بگو

16. سنجق نصرالله و اسپاه شاه ماست این

17. این امان هر دو عالم وین پناه هر دو کون

18. دستگیر روز سخت و کافل فرداست این

19. چرخ را چرخی دگر آموخت پرآشوب و شور

20. این چه عشق است ای خداوند و عجب سوداست این

21. ای خوش آوازی که آوازت به هر دل می رسد

22. شرح کن این را که گوهرهای آن دریاست این


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* بید مجنونیم در بستانسرای روزگار
* سر به پیش انداختن از شرم، بار ما بس است
شعر کامل
صائب تبریزی
* دور است سر آب از این بادیه هش دار
* تا غول بیابان نفریبد به سرابت
شعر کامل
حافظ