مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1996

1. چون خیال تو درآید به دلم رقص کنان

2. چه خیالات دگر مست درآید به میان

3. گرد بر گرد خیالش همه در رقص شوند

4. وان خیال چو مه تو به میان چرخ زنان

5. هر خیالی که در آن دم به تو آسیب زند

6. همچو آیینه ز خورشید برآید لمعان

7. سخنم مست شود از صفتی و صد بار

8. از زبانم به دلم آید و از دل به زبان

9. سخنم مست و دلم مست و خیالات تو مست

10. همه بر همدگر افتاده و در هم نگران

11. همه بر همدگر از بس که بمالند دهن

12. آن خیالات به هم درشکند او ز فغان

13. همه چون دانه انگور و دلم چون چرش است

14. همه چون برگ گلاب و دل من همچو دکان

15. ز صلاح دل و دین زر برم و زر کوبم

16. تا مفرح شود آن را که بود دیده جان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو خورشید گشت از جهان ناپدید
* شب تیره بر دشت لشکر کشید
شعر کامل
فردوسی
* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی