مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2090

1. به پیش آر سغراق گلگون من

2. ندانم که باده‌ست یا خون من

3. نجاتی است جان را ز غرقاب غم

4. چو کشتی نوحی به جیحون من

5. مرا خوش بشوید ز آب و ز گل

6. رساند به اصل و به عرجون من

7. در اجزای من خوش درآمیخته

8. به خویشی چو موسی و هارون من

9. زهی آب حیوان زهی آتشی

10. که جمعند هر دو به کانون من

11. چو نایم ببوسد چو دفم زند

12. چه خوش چنگ درزد به قانون من

13. برو باقی از ساقی من بجوی

14. کز او یافت شیرینی افسون من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی
* برون از خود ندارد چاره ای درد دل عاشق
* همان کف مرهم کافور باشد زخم دریا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* عذرخواهی کندم بعد از قتل
* عذر بدتر ز گناهش نگرید
شعر کامل
محتشم کاشانی