غزل شمارهٔ 2110
1. بانگ برآمد ز خرابات من
2. چرخ دوتا شد ز مناجات من
3. عاقبت امر ظفر دررسید
4. یار درآمد به مراعات من
5. یا رب یا رب که چه سان میکند
6. دلبر بیکفو مکافات من
7. طاعت و ایمان کند آن کیمیا
8. غفلت و انکار و جنایات من
9. قصر دهد از پی تقصیر من
10. زله دهد از پی زلات من
11. جوش نهد در دل دریا و کوه
12. از تبش روز ملاقات من
13. گر نبدی پرده خیالات خلق
14. سوخته بودی ز خیالات من
15. در سپه جان زندی زلزله
16. طبل و علم نعره و هیهات من
17. در افق چرخ زدی شعلهها
18. نیم شبان آتش میقات من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده