مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 219

1. چو اندرآید یارم چه خوش بود به خدا

2. چو گیرد او به کنارم چه خوش بود به خدا

3. چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش

4. که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا

5. گریزپای رهش را کشان کشان ببرند

6. بر آسمان چهارم چه خوش بود به خدا

7. بدان دو نرگس مستش عظیم مخمورم

8. چو بشکنند خمارم چه خوش بود به خدا

9. چو جان زار بلادیده با خدا گوید

10. که جز تو هیچ ندارم چه خوش بود به خدا

11. جوابش آید از آن سو که من تو را پس از این

12. به هیچ کس نگذارم چه خوش بود به خدا

13. شب وصال بیاید شبم چو روز شود

14. که روز و شب نشمارم چه خوش بود به خدا

15. چو گل شکفته شوم در وصال گلرخ خویش

16. رسد نسیم بهارم چه خوش بود به خدا

17. بیابم آن شکرستان بی‌نهایت را

18. که برد صبر و قرارم چه خوش بود به خدا

19. امانتی که به نه چرخ در نمی‌گنجد

20. به مستحق بسپارم چه خوش بود به خدا

21. خراب و مست شوم در کمال بی‌خویشی

22. نه بدروم نه بکارم چه خوش بود به خدا

23. به گفت هیچ نیایم چو پر بود دهنم

24. سر حدیث نخارم چه خوش بود به خدا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گرد سواران در آن پهن دشت
* زمین شش شد و آسمان گشت هشت
شعر کامل
فردوسی
* تا عشق تو سوخت همچو عودم
* یک عقده نماند از وجودم
شعر کامل
مولوی
* چه لطیفست قبا بر تن چون سرو روانت
* آه اگر چون کمرم دست رسیدی به میانت
شعر کامل
سعدی