مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 220

1. ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا

2. که بامداد عنایت خجسته باد مرا

3. به یاد آر دلا تا چه خواب دیدی دوش

4. که بامداد سعادت دری گشاد مرا

5. مگر به خواب بدیدم که مه مرا برداشت

6. ببرد بر فلک و بر فلک نهاد مرا

7. فتاده دیدم دل را خراب در راهش

8. ترانه گویان کاین دم چنین فتاد مرا

9. میان عشق و دلم پیش کارها بوده‌ست

10. که اندک اندک آیدهمی به یاد مرا

11. اگر نمود به ظاهر که عشق زاد ز من

12. همی‌بدان به حقیقت که عشق زاد مرا

13. ایا پدید صفاتت نهان چو جان ذاتت

14. به ذات تو که تویی جملگی مراد مرا

15. همی‌رسد ز توام بوسه و نمی‌بینم

16. ز پرده‌های طبیعت که این کی داد مرا

17. مبر وظیفه رحمت که در فنا افتم

18. فغان برآورم آن جا که داد داد مرا

19. به جای بوسه اگر خود مرا رسد دشنام

20. خوشم که حادثه کردست اوستاد مرا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی
* رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
* کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش
شعر کامل
حافظ
* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار