مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2234

1. ای دیده من جمال خود اندر جمال تو

2. آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو

3. و این طرفه‌تر که چشم نخسپد ز شوق تو

4. گرمابه رفته هر سحری از وصال تو

5. خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی

6. آبستن است لیک ز نور جلال تو

7. آبستن است نه مهه کی باشدش قرار

8. او را خبر کجاست ز رنج و ملال تو

9. ای عشق اگر بجوشد خونم به غیر تو

10. بادا به بی‌مرادی خونم حلال تو

11. سر تا قدم ز عشق مرا شد زبان حال

12. افغان به عرش برده و پرسان ز حال تو

13. گر از عدم هزار جهان نو شود دگر

14. بر صفحه جمال تو باشد چو خال تو

15. از بس که غرقه‌ام چو مگس در حلاوتت

16. پروا نباشدم به نظر در خصال تو

17. در پیش شمس خسرو تبریز ای فلک

18. می‌باش در سجود که این شد کمال تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
* شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
شعر کامل
حزین لاهیجی
* بدان را نوازش کن ای نیکمرد
* که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
شعر کامل
سعدی