غزل شمارهٔ 2342
1. خدایا مطربان را انگبین ده
2. برای ضرب دست آهنین ده
3. چو دست و پای وقف عشق کردند
4. تو همشان دست و پای راستین ده
5. چو پر کردند گوش ما ز پیغام
6. توشان صد چشم بخت شاه بین ده
7. کبوتروار نالانند در عشق
8. توشان از لطف خود برج حصین ده
9. ز مدح و آفرینت هوشها را
10. چو خوش کردند همشان آفرین ده
11. جگرها را ز نغمه آب دادند
12. ز کوثرشان تو هم ماء معین ده
13. خمش کردم کریما حاجتت نیست
14. که گویندت چنان بخش و چنین ده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده