مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2346

1. مکن راز مرا ای جان فسانه

2. شنیدستی مجالس بالامانه

3. شنیدستی که الدین النصیحه

4. نصیحت چیست جستن از میانه

5. شنیدستی که الفرقه عذاب

6. فراقش آتش آمد با زبانه

7. چو لا تاسو علی ما فات گفته‌ست

8. نمی‌ارزد به رنج دام دانه

9. چو فرموده‌ست حق کالصلح خیر

10. رها کن ماجرا را ای یگانه

11. هلا برجه که ان الله یدعوا

12. غریبی را رها کن رو به خانه

13. رها کن حرص را کالفقر فخری

14. چرا می ننگ داری زین نشانه

15. چو ره بگشاد ابیت عند ربی

16. چه باشد گر کم آید خشک نانه

17. تجلی ربه نی کم ز کوهی

18. بخوان بر خود مخوان این را فسانه

19. خدا با توست حاضر نحن اقرب

20. در آن زلفی و بی‌آگه چو شانه

21. ولی زان زلف شانه زنده گردد

22. بخوان قرآن نسوی تا بنانه

23. چو گفته‌ست انصتو ای طوطی جان

24. بپر خاموش و رو تا آشیانه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
* خطا بود که نبینند روی زیبا را
شعر کامل
سعدی
* ای نفس اگر به دیدهٔ تحقیق بنگری
* درویشی اختیار کنی بر توانگری
شعر کامل
سعدی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی