مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 240

1. تو جان و جهانی کریما مرا

2. چه جان و جهان از کجا تا کجا

3. که جان خود چه باشد بر عاشقان

4. جهان خود چه باشد بر اولیا

5. نه بر پشت گاویست جمله زمین

6. که در مرغزار تو دارد چرا

7. در آن کاروانی که کل زمین

8. یکی گاوبارست و تو ره نما

9. در انبار فضل تو بس دانه‌هاست

10. که آن نشکند زیر هفت آسیا

11. تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم

12. زهی چشم بند و زهی سیمیا

13. تو را عالمی غیر هجده هزار

14. زهی کیمیا و زهی کبریا

15. یکی بیت دیگر بر این قافیه

16. بگویم بلی وام دارم تو را

17. که نگزارد این وام را جز فقیر

18. که فقرست دریای در وفا

19. غنی از بخیلی غنی مانده‌ست

20. فقیر از سخاوت فقیر از سخا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را به جرم عشق تو کشتند منکران
* سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نامه تعزیت دختر رز بنویسید
* تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
شعر کامل
حافظ
* برون از خود ندارد چاره ای درد دل عاشق
* همان کف مرهم کافور باشد زخم دریا را
شعر کامل
صائب تبریزی