مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2411

1. دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده

2. زهی مبارک و زیبا به فال در دیده

3. به بوی وصل دو دیده خراب و مست شده‌ست

4. چگونه باشد یا رب وصال در دیده

5. چو دیده بیشه آن شیرمست من باشد

6. چه زهره دارد گرگ و شکال در دیده

7. دو دیده را بگشا نور ذوالجلال ببین

8. ز فر دولت آن خوش خصال در دیده

9. چو چتر و سنجق آن رشک صد سلیمان دید

10. گشاد هدهد جان پر و بال در دیده

11. چو آفتاب جمالش بدیده‌ها درتافت

12. چه شعله‌هاست ز نور جلال در دیده

13. چو عقل عقل قنق شد درون خرگه جسم

14. عقول هیچ ندارد مجال در دیده

15. دو دیده مست شد از جان صدر شمس الدین

16. چه باده‌هاست از او مال مال در دیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غم زمانه که هیچش کران نمی‌بینم
* دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم
شعر کامل
حافظ
* آمده‌ام بدین جهان تا که ز نی شکر برم
* نامده‌ام که از شکر قصه برم خبر برم
شعر کامل
فیض کاشانی
* نشاط جوانی ز پیران مجوی
* که آب روان باز ناید به جوی
شعر کامل
سعدی