غزل شمارهٔ 2412
1. چو مست روی توام ای حکیم فرزانه
2. به من نگر تو بدان چشمهای مستانه
3. ز چشم مست تو پیچد دلم که دیوانه است
4. که جنس همدگر افتاد مست و دیوانه
5. دل خراب مرا بین خوشی به من بنگر
6. که آفتاب نظر خوش کند به ویرانه
7. بکن نظر که بدان یک نظر که درنگری
8. درختهای عجب سر کند ز یک دانه
9. دو چشم تو عجمی ترک و مست و خون ریزند
10. که میزند عجمی تیرهای ترکانه
11. مرا و خانه دل را چنان به یغما برد
12. که میدود حسنک پابرهنه در خانه
13. به باغ روی تو آییم و خانه برشکنیم
14. هزار خانه چو صحرا کنیم مردانه
15. صلاح دین تو چو ماهی و فارغی زین شرح
16. که فارغ است سر زلف حور از شانه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده