مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2554

1. اگر بی‌من خوشی یارا به صد دامم چه می‌بندی

2. وگر ما را همی‌خواهی چرا تندی نمی‌خندی

3. کسی کو در شکرخانه شکر نوشد به پیمانه

4. بدین سرکای نه ساله نداند کرد خرسندی

5. بخند ای دوست چون گلشن مبادا خاطر دشمن

6. کند شادی و پندارد که دل زین بنده برکندی

7. چو رشک ماه و گل گشتی چو در دل‌ها طمع کشتی

8. نباشد لایق از حسنت که برگردی ز پیوندی

9. خوشا آن حالت مستی که با ما عهد می‌بستی

10. مرا مستانه می‌گفتی که ما را خویش و فرزندی

11. پیاپی باده می‌دادی به صد لطف و به صد شادی

12. که گیر این جام بی‌خویشی که باخویشی و هشمندی

13. سلام علیک ای خواجه بهانه چیست این ساعت

14. نه دریایی و دریادل نه ساقی و خداوندی

15. نه یاقوتی نه مرجانی نه آرام دل و جانی

16. نه بستان و گلستانی نه کان شکر و قندی

17. خمش باشم بدان شرطی که بدهی می خموشانه

18. من از گولی دهم پندت نه ز آنک قابل پندی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همچو گلبرگ طری هست وجود تو لطیف
* همچو سرو چمن خلد سراپای تو خوش
شعر کامل
حافظ
* آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
* خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
شعر کامل
حافظ
* داد در ایام خامی میوه خود را به باد
* نخل پرباری که از دیوار بستان سر کشید
شعر کامل
صائب تبریزی