مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2655

1. تو نقشی نقش بندان را چه دانی

2. تو شکلی پیکری جان را چه دانی

3. تو خود می‌نشنوی بانگ دهل را

4. رموز سر پنهان را چه دانی

5. هنوز از کات کفرت خود خبر نیست

6. حقایق‌های ایمان را چه دانی

7. هنوزت خار در پای است بنشین

8. تو سرسبزی بستان را چه دانی

9. تو نامی کرده‌ای این را و آن را

10. از این نگذشته‌ای آن را چه دانی

11. چه صورت‌هاست مر بی‌صورتان را

12. تو صورت‌های ایشان را چه دانی

13. زنخ کم زن که اندر چاه نفسی

14. تو آن چاه زنخدان را چه دانی

15. درخت سبز داند قدر باران

16. تو خشکی قدر باران را چه دانی

17. سیه کاری مکن با باز چون زاغ

18. تو باز چتر سلطان را چه دانی

19. سلیمانی نکردی در ره عشق

20. زبان جمله مرغان را چه دانی

21. نگهبانی است حاضر بر تو سبحان

22. تو حیوانی نگهبان را چه دانی

23. تو را در چرخ آورده‌ست ماهی

24. تو ماه چرخ گردان را چه دانی

25. تجلی کرد این دم شمس تبریز

26. تو دیوی نور رحمان را چه دانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبنم به آفتاب رسید از فتادگی
* بنگر که از کجا به کجا می توان شدن
شعر کامل
صائب تبریزی
* محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
* جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ
* همدم خود شو که حبیب خودی
* چاره خود کن که طبیب خودی
شعر کامل
رهی معیری