مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2660

1. چرا ز اندیشه ای بیچاره گشتی

2. فرورفتی به خود غمخواره گشتی

3. تو را من پاره پاره جمع کردم

4. چرا از وسوسه صدپاره گشتی

5. ز دارالملک عشقم رخت بردی

6. در این غربت چنین آواره گشتی

7. زمین را بهر تو گهواره کردم

8. فسرده تخته گهواره گشتی

9. روان کردم ز سنگت آب حیوان

10. به سوی خشک رفتی خاره گشتی

11. تویی فرزند جان کار تو عشق است

12. چرا رفتی تو و هرکاره گشتی

13. از آن خانه که تو صد زخم خوردی

14. به گرد آن در و درساره گشتی

15. در آن خانه که صد حلوا چشیدی

16. نگشتی مطمئن اماره گشتی

17. خمش کن گفت هشیاریت آرد

18. نه مست غمزه خماره گشتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی
* گرد مشکست که گرد گل رویت بدمید
* یا بنفشه‌ست که پیرامن نسرین بگرفت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گویی که رشته های عقیقست و لاژورد
* از لاله و بنفشه همه روی مرغزار
شعر کامل
فرخی سیستانی