مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2665

1. صلا ای صوفیان کامروز باری

2. سماع است و نشاط و عیش آری

3. صلا کز شش جهت درها گشاده‌ست

4. ز قعر بحر پیدا شد غباری

5. صلا کاین مغزها امروز پر شد

6. ز بوی وصل جانی جان سپاری

7. صلا که یافت هر گوشی و هوشی

8. ز بی‌هوشی مطلق گوشواری

9. صلا که ساعتی دیگر نیابی

10. ز مشرق تا به مغرب هوشیاری

11. در آن میدان که دیاری نمی‌گشت

12. به هر گوشه‌ست روحانی سواری

13. چو هیزم اندر این آتش درآیید

14. که تا هفتم فلک دارد شراری

15. میان شوره خاک نفس جز وی

16. به هر سویی درختی جویباری

17. تو اندر باغ‌ها دیدی که گیرد

18. درختی مر درختی را کناری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تن از درد لرزان چو از باد بید
* دل از جان شیرین شده ناامید
شعر کامل
فردوسی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی
* همراه خود نسیم صبا می برد مرا
* یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟
شعر کامل
رهی معیری