مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2666

1. به تن این جا به باطن در چه کاری

2. شکاری می‌کنی یا تو شکاری

3. کز او در آینه ساعت به ساعت

4. همی‌تابد عجب نقش و نگاری

5. مثال باز سلطان است هر نقش

6. شکار است او و می‌جوید شکاری

7. چه ساکن می‌نماید صورت تو

8. درون پرده تو بس بی‌قراری

9. لباست بر لب جوی و تو غرقه

10. از این غرقه عجب سر چون برآری

11. حریفت حاضر است آن جا که هستی

12. ولیکن گر بگوید شرم داری

13. به هر شیوه که گردد شاخ رقصان

14. نباشد غایب از باد بهاری

15. مجه تو سو به سو ای شاخ از این باد

16. نمی‌دانی کز این با دست یاری

17. به صد دستان به کار توست این باد

18. تو را خود نیست خوی حق گزاری

19. از او یابی به آخر هر مرادی

20. همو مستی دهد هم هوشیاری

21. بپرس او کیست شمس الدین تبریز

22. بجز در عشق او تا سر نخاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نیستی آگه چه گویم مر تو را من؟ جز همانک
* عامه گوید «نیستی آگه ز نرخ لوبیا»
شعر کامل
ناصرخسرو
* یک سینه بی داغ محال است گذارد
* این چهره چون لاله ستانی که تو داری
شعر کامل
صائب تبریزی