مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2731

1. بشنیده بدم که جان جانی

2. آنی و هزار همچنانی

3. از خلق نشان تو شنیدم

4. کفو تو نبود آن نشانی

5. الحمد شدم ز حمد گفتن

6. تا بوک بدان لبم بخوانی

7. جان دید کسی بدین لطیفی

8. کس دید روان بدین روانی

9. ای قوت قلوب همچو معنی

10. وی صورت تو به از معانی

11. ای گشته ز لامکان حقایق

12. از لذت کان تو مکانی

13. ای شاه و وزیر را سعادت

14. وی عالم پیر را جوانی

15. آن جان که از این جهان جهان بود

16. کردیش تو باز این جهانی

17. جانی چو تو باشد این جهان را

18. باقی بود این جهان فانی

19. جان چرب زبان توست اما

20. نبود به لسان تو لسانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می توان کردن به نرمی راه در دلهای سخت
* رشته از همواری خود غوطه در گوهر زده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* لب از ترشح می پاک کن برای خدا
* که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
شعر کامل
حافظ
* به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود
* نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند
شعر کامل
سعدی