مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2736

1. چون سوی برادری بپویی

2. باید که نخست رو بشویی

3. در سر ز خمارت ار صداعی است

4. تصدیع برادران نجویی

5. یا بوی بغل ز خود برانی

6. یا ترک کنار دوست گویی

7. در سور مهی بنفشه مویی

8. کی شرط بود که تو بمویی

9. بی دام اگرت شکار باید

10. می‌دانک چو من محال جویی

11. ور گوش تو گرم شد ز مستی

12. صوفی سماع و های و هویی

13. ور هوش تو بی‌خبر شد از گوش

14. یک توی نه ای هزارتویی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* می شوند از سرد مهری دوستان از هم جدا
* برگها را می کند باد خزان از هم جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* به من هر چون خضر دادند عمر جاودان، اما
* گره شد رشته عمرم ز بس برخویش پیچیدم
شعر کامل
صائب تبریزی