مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2844

1. تو کیی در این ضمیرم که فزونتر از جهانی

2. تو که نکته جهانی ز چه نکته می‌جهانی

3. تو کدام و من کدامم تو چه نام و من چه نامم

4. تو چه دانه من چه دامم که نه اینی و نه آنی

5. تو قلم به دست داری و جهان چو نقش پیشت

6. صفتیش می‌نگاری صفتیش می‌ستانی

7. چو قلم ز دست بنهی بدهیش بی‌قلم تو

8. صفتی که نور گیرد ز خطاب لن ترانی

9. تن اگر چه در دوادو اثر نشان جان است

10. بنماید از لطافت رخ جان بدین نشانی

11. سخن و زبان اگر چه که نشان و فیض حق است

12. به چه ماند این زبانه به فسانه زبانی

13. گل و خار و باغ اگر چه اثری است ز آسمان‌ها

14. به چه ماند این حشیشی به جمال آسمانی

15. وگر آسمان و اختر دهدت نشان جانان

16. به چه ماند این دو فانی به جلالت معانی

17. بفروز آتشی را که در او نشان بسوزد

18. به نشان رسی تو آن دم که تو بی‌نشان بمانی

19. هجر الحبیب روحی و هما بلامکان

20. حجبا عن المدارک لنهایه التدانی

21. و هوائه ربیع نضرت به جنان

22. و جنانه محیط و جنانه جنانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به دشواری ز رنگ و بو گران جان دست بردارد
* که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای خضر حلالت نکنم چشمه حیوان
* دانی که سکندر به چه محنت طلبیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* امروز روز شادی و امسال سال گل
* نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
شعر کامل
مولوی