مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3004

1. بزم و شراب لعل و خرابات و کافری

2. ملک قلندرست و قلندر از او بری

3. گویی قلندرم من و این دلپذیر نیست

4. زیرا که آفریده نباشد قلندری

5. تا کی عطارد از زحل آرد مدبری

6. مریخ نیز چند زند زخم خنجری

7. تا چند نعل ریز کند پیک ماه نیز

8. تا چند زهره بخش کند جام احمری

9. تا چند آفتاب به تف مطبخی کند

10. بازار تنگ دارد بر خلق مشتری

11. تا چند آب ریزد دولاب آسمان

12. تا چند آب نشف کند برج آذری

13. تا چند شب پناه حریفان بد شود

14. تا چند روز پرده درد بر مستری

15. تا چند دی برآرد از باغ‌ها دمار

16. تا کی بهار دوزد دیباج اخضری

17. زین فرقت و غریبی طبعم ملول شد

18. ای مرغ روح وقت نیامد که برپری

19. وین پر درشکسته پرخون خویش را

20. سوی جناب مالک و مخدوم خود بری

21. اندر زمین چه چفسی نی کوه و آهنی

22. زیر فلک چه باشی نی ابر و اختری

23. زان حسن آبدار چو تازه کنی جگر

24. نی آب خضر جویی نی حوض کوثری

25. ای آب و روغنی که گرفتار آمدی

26. با آنچ در دلست نگویی چه درخوری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عتاب و لطف ز ابروی گلرخان پیداست
* صفای هر چمن از روی باغبان پیداست
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* نصیحتی کنمت بشنو و بهانه مگیر
* هر آن چه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
شعر کامل
حافظ