مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3007

1. دوش همه شب دوش همه شب گشتم من بر بام حبیبی

2. اختر و گردون اختر و گردون برده ز زهره جام حبیبی

3. جمله جان‌ها جمله جان‌ها بسته پر و پا بسته پر و پا

4. همچو دل من همچو دل من دلخوش اندر دام حبیبی

5. دام تو خوشتر دام تو خوشتر از می احمر وز زر اخضر

6. از زر پخته از زر پخته نادره‌تر بد خام حبیبی

7. نور رخ شه نور رخ شه حسرت صد مه رهزن صد ره

8. صبح سعادت صبح سعادت درج شده در شام حبیبی

9. مخزن قارون مخزن قارون اختر گردون ملک همایون

10. گر بدهد جان گر بدهد جان او نگزارد وام حبیبی

11. عام شده‌ست این عام شده‌ست این نظم سخن‌ها لیک تو این بین

12. ای شده قربان ای شده قربان خاص جهان در عام حبیبی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرم تو زهر دهی چون عسل بیاشامم
* به شرط آن که به دست رقیب نسپاری
شعر کامل
سعدی
* به خون تپیده ز بازوی قاتلی تن من
* که منتی است ز شمشیر او به گردن من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دل ای رفیق درین کاروانسرای مبند
* که خانه ساختن آیین کاروانی نیست
شعر کامل
سعدی