مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3087

1. اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری

2. تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری

3. نمی‌شناسی باشد که خار گل باشد

4. اگر چه می خلدت عاقبت کند یاری

5. درون خار گلست و برون خار گلست

6. به احتیاط نگر تا سر کی می‌خاری

7. چه احتیاط مرا عقل و احتیاط نماند

8. تو احتیاط کن آخر که مرد هشیاری

9. غلط تو هم نتوانی نگاه داشت مرا

10. عجب ز شمع تو پروانه را نگه داری

11. خوشست تلخی دارو و سیلی استاد

12. غنیمتست ز یار وفا جفاکاری

13. به دست دلبر اگر عاشقی زبون باشد

14. ز عشق و عقل ویست آن نه از سبکساری

15. به غیر ناز و جفا هر چه می‌کند معشوق

16. مباش ایمن کان فتنه است و طراری

17. زبون و دستخوش و عشوه می خوریم ای عشق

18. اگر دروغ فروشی و گر محال آری

19. دروغ و عشوه و صدق و محال او حالست

20. ولیک غیر نبیند به چشم اغیاری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هرکه می نگرم همچو غنچه دلتنگ است
* مگر نسیم درین گلستان نمی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از آتش سودایت دارم من و دارد دل
* داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی
شعر کامل
رهی معیری
* ای بسا برگ شقایق که دمادم در باغ
* از سرشک من و خوناب جگر می‌روید
شعر کامل
خواجوی کرمانی