مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3153

1. ز اول بامداد سر مستی

2. ورنه دستار کژ چرا بستی؟!

3. به خدا دوش تا سحر همه شب

4. باده بی‌صرفه، صرف خوردستی

5. در رخ و رنگ و چشم تو پیداست

6. که ازان بازی و ازان دستی

7. نانچ خوردی بده به مخموران

8. ای ولی نعمت همه هستی

9. شیر امروز در شکار آمد

10. لرزه در که فتاد در پستی

11. بدویدن ازو نخواهی رست

12. سر بند عاشقانه و رستی

13. تا که پیوسته در امان باشی

14. چون بدار الامانش پیوستی

15. شصت فرسنگ از سخن بگریز

16. که ز دام سخن درین شستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان چون بزاری برآید همی
* بدو نیک روزی سرآید همی
شعر کامل
فردوسی
* دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن
* من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست
شعر کامل
سعدی
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی