مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3154

1. ز اول بامداد سرمستی

2. ور نه دستار کژ چرا بستی

3. سخت مستست چشم تو امروز

4. دوش گویی که صرف خوردستی

5. جان مایی و شمع مجلس ما

6. السلام علیک خوش هستی

7. باده خوردی و بر فلک رفتی

8. مست گشتی و بند بشکستی

9. صورت عقل جمله دلتنگیست

10. صورت عشق نیست جز مستی

11. مست گشتی و شیرگیر شدی

12. بر سر شیر مست بنشستی

13. باده کهنه پیر راه تو بود

14. رو که از چرخ پیر وارستی

15. ساقی انصاف حق به دست توست

16. که جز آن شراب نپرستی

17. عقل ما برده‌ای ولیک این بار

18. آن چنان بر که بازنفرستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر ایوان ما سر به کیوان برست
* ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
شعر کامل
فردوسی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی
* خال هندوی تو بر آتش عارض شب و روز
* پی احضار دل سوختگان فلفل داشت
شعر کامل
فروغی بسطامی