مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3156

1. در غم یار، یار بایستی

2. یا غمم را کنار بایستی

3. زانچ کردم کنون پشیمانم

4. دل امسال پار بایستی

5. دل من شیر بیشه را ماند

6. شیر در مرغزار بایستی

7. تا بدانستیی ز دشمن و دوست

8. زندگانی دو بار بایستی

9. دشمن عیب‌جوی بسیارست

10. دوستی غمگسار بایستی

11. ماهی جان ما که پیچانست

12. بر لب جویبار بایستی

13. چون رضای دل تو در غم ماست

14. یک چه باشد؟ هزار بایستی

15. یار لاحول گوی را چه کنم

16. یار شیرین عذار بایستی

17. خوک دنیاست صید این خامان

18. آهوی جان شکار بایستی

19. همره بی‌وفا همی‌لنگد

20. همره راهوار بایستی

21. صد هزاران سخن نهان دارم

22. گوش را گوشوار بایستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از امروز کاری بفردا ممان
* که داند که فردا چه گردد زمان
شعر کامل
فردوسی
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی
* تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
* پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
شعر کامل
حافظ