مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3175

1. کار به پیری و جوانیستی

2. پیر بمردی و جوان زیستی

3. بانگ خر نفست اگر کم شدی

4. دعوت عقل تو مسیحیستی

5. گر نبدی خندهٔ صبح کذوب

6. هیچ دلی زار بنگریستی

7. گر بت جان روی نمودی به ما

8. جملهٔ ذرات چو ما نیستی

9. گر توی تو نفسی کاستی

10. همچو تو اندر دو جهان کیستی؟!

11. گر نبدی غیرت آن آفتاب

12. ذره به ذره همه ساقیستی

13. دانه من از کاه جدا کردمی

14. گر کفه را هیچ تناهیستی

15. مار اگر آب وفا یافتی

16. در دل آن بحر چو ماهیستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست
* باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
شعر کامل
سعدی
* نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
* بنال بلبل بی دل که جای فریادست
شعر کامل
حافظ