مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 349

1. مبر رنج ای برادر خواجه سختست

2. به وقت داد و بخشش شوربختست

3. اگر چه باغ را نیمی گرفته‌ست

4. ولیکن سخت بی‌میوه درختست

5. گشاده ابروست و بسته کیسه

6. مشو غره که او را سیم و رختست

7. دو دستش را به تخته دوختستند

8. چه سود ار خواجه بر بالای تختست

9. وجودش گر چه یک پاره‌ست چون کوه

10. سخااش مرده است و لخت لختست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
* در و دیوار گواهی بدهد کاری هست
شعر کامل
سعدی
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی
* تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
* ببرد قیمت سرو بلندبالا را
شعر کامل
سعدی