مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 398

1. از سقاهم ربهم بین جمله ابرار مست

2. وز جمال لایزالی هفت و پنج و چار مست

3. این قیامت بین که گویی آشکارا شد ز غیب

4. خم و کوزه حوض کوثر از می جبار مست

5. تن چو سایه بر زمین و جان پاک عاشقان

6. در بهشت عشق تجری تحتها الانهار مست

7. چون فزون گردد تجلی از جمال حق ببین

8. ذره ذره هر دو عالم گشته موسی وار مست

9. از تقاضاهای مستان وز جواب لن تران

10. در شفاعت مو به موی احمد مختار مست

11. او سر است و ما چو دستار اندر او پیچیده‌ایم

12. از شراب آن سری گردد سر و دستار مست

13. یوسف مصری فروکن سر به مصر اندرنگر

14. شهر پرآشوب بین و جمله بازار مست

15. گر بگویم ای برادر خیره مانی زین عجب

16. عرش و کرسی آسمان‌ها این همه کردار مست

17. شمس تبریزی برآمد در دلم بزمی نهاد

18. از شراب عشق گشتست این در و دیوار مست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی
* عارض از کافور و زلف از مشک داشت
* لعل سیراب از لبش لب خشک داشت
شعر کامل
عطار
* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی