مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 397

1. آفتاب امروز بر شکل دگر تابان شدست

2. در شعاعش همچو ذره جان من رقصان شدست

3. مشتری در طالع است و ماه و زهره در حضور

4. یار چوگان زلف مه رو میر این میدان شدست

5. هر قدح کز می دهد گوید بگیر و هوش دار

6. هش که دارد عقل دارد عقل خود پنهان شدست

7. بزم سلطان است این جا هر که سلطانی است نوش

8. خوان رحمت گسترید و ساقی اخوان شدست

9. ساقیا پایان رسیدی عشق را از سر بگیر

10. پا چه باشد سر چه باشد پا و سر یک سر شدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان را چنین است ساز و نهاد
* ز یک دست بستد به دیگر بداد
شعر کامل
فردوسی
* ز فکر تفرقه بازآی تا شوی مجموع
* به حکم آن که چو شد اهرمن سروش آمد
شعر کامل
حافظ
* نار چو بیمار تؤی خود بخور
* عرضه مکن بر دگران نار خویش
شعر کامل
ناصرخسرو