مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 519

1. ای دل فرورو در غمش کالصبر مفتاح الفرج

2. تا رو نماید مرهمش کالصبر مفتاح الفرج

3. چندان فروخور آن دهان تا پیشت آید ناگهان

4. کرسی و عرش اعظمش کالصبر مفتاح الفرج

5. خندان شو از نور جهان تا تو شوی سور جهان

6. ایمن شوی از ماتمش کالصبر مفتاح الفرج

7. باری دلم از مرد و زن برکند مهر خویشتن

8. تا عشق شد خال و عمش کالصبر مفتاح الفرج

9. گر سینه آیینه کنی بی‌کبر و بی‌کینه کنی

10. در وی ببینی هر دمش کالصبر مفتاح الفرج

11. چون آسمان گر خم دهی در امر و فرمان وارهی

12. زین آسمان و از خمش کالصبر مفتاح الفرج

13. هم بجهی از ما و منی هم دیو را گردن زنی

14. در دست پیچی پرچمش کالصبر مفتاح الفرج

15. اقبال خویش آید تو را دولت به پیش آید تو را

16. فرخ شوی از مقدمش کالصبر مفتاح الفرج

17. دیویست در اسرار تو کز وی نگون شد کار تو

18. بربند این دم محکمش کالصبر مفتاح الفرج

19. دارد خدا خوش عالمی منگر در این عالم دمی

20. جز حق نباشد محرمش کالصبر مفتاح الفرج

21. خامش بیان سر مکن خامش که سر من لدن

22. چون می‌زند اندرهمش کالصبر مفتاح الفرج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با تهی چشمان چه سازد نعمت روی زمین؟
* سیری از خرمن نباشد دیده غربال را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گنج قارون که فرو می‌شود از قهر هنوز
* خوانده باشی که هم از غیرت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* شب که سرو قامت او شمع این کاشانه بود
* تا سحر گه بر گریزان پر پروانه بود
شعر کامل
صائب تبریزی