مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 656

1. مرغان که کنون از قفس خویش جدایید

2. رخ باز نمایید و بگویید کجایید

3. کشتی شما ماند بر این آب شکسته

4. ماهی صفتان یک دم از این آب برآیید

5. یا قالب بشکست و بدان دوست رسیدست

6. یا دام بشد از کف و از صید جدایید

7. امروز شما هیزم آن آتش خویشید

8. یا آتشتان مرد شما نور خدایید

9. آن باد وبا گشت شما را فسرانید

10. یا باد صبا گشت به هر جا که درآیید

11. در هر سخن از جان شما هست جوابی

12. هر چند دهان را به جوابی نگشایید

13. در هاون ایام چه درها که شکستید

14. آن سرمه دیدست بسایید بسایید

15. ای آنک بزادیت چو در مرگ رسیدید

16. این زادن ثانیست بزایید بزایید

17. گر هند وگر ترک بزادیت دوم بار

18. پیدا شود آن روز که روبند گشایید

19. ور زانک سزیدیت به شمس الحق تبریز

20. والله که شما خاصبک روز سزایید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان سر به سر عبرت و حکمت‌ست
* چرا زو همه بهر من غفلت‌ست
شعر کامل
فردوسی
* آن روز که تعلیم تو می‌کرد معلم
* بر لوح تو ننوشت مگر حرف وفا را؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* خیزید عاشقان که سوی آسمان رویم
* دیدیم این جهان را تا آن جهان رویم
شعر کامل
مولوی