مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 657

1. گر یک سر موی از رخ تو روی نماید

2. بر روی زمین خرقه و زنار نماند

3. آن را که دمی روی نمایی ز دو عالم

4. آن سوخته را جز غم تو کار نماند

5. گر برفکنی پرده از آن چهره زیبا

6. از چهره خورشید و مه آثار نماند

7. در خواب کنی سوختگان را ز می عشق

8. تا جز تو کسی محرم اسرار نماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
* به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* آفتاب آهسته بگذارد در این غمخانه پای
* تا مبادا چون حباب از هم بریزد خانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی