مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 717

1. آن کس که به بندگیت آید

2. با او تو چنین کنی نشاید

3. ای روی تو خوب و خوی تو خوش

4. چون تو گهری فلک نزاید

5. روی تو و خوی تو لطیفست

6. سر دل تو لطیف باید

7. آن شخص که مردنیست فردا

8. امروز چرا جفا نماید

9. چیزی که به خود نمی‌پسندد

10. آن بر دگری چه آزماید

11. از خشم مخای هیچ کس را

12. تا خشم خدا تو را نخاید

13. برخیز ز قصد خون خلقان

14. تا بر سر تو فرونیاید

15. آن گاه قضا ز تو بگردد

16. کان وسوسه در دلت نیاید

17. ای گفته که مردم این چه مردیست

18. کابلیس تو را چنین بگاید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یا نباید خم ابروی تو شمشیر کشد
* یا به یاران همه سر خط امان باید داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
* ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
شعر کامل
سعدی
* شب آمد یکی پردهٔ آبنوس
* بپوشید بر چهرهٔ سندروس
شعر کامل
فردوسی