مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 748

1. فخر جمله ساقیانی ساغرت در کار باد

2. چشم تو مخمور باد و جان ما خمار باد

3. ای ز نوشانوش بزمت هوش‌ها بی‌هوش باد

4. وی ز جوشاجوش عشقت عقل بی‌دستار باد

5. چون زنان مصر جان را دست و دل مجروح باد

6. یوسف مصری همیشه شورش بازار باد

7. ساقیا از دست تو بس دست‌ها از دست شد

8. مست تو از دست تو پیوسته برخوردار باد

9. مغز ما پرباد باد و مشک ما پرآب باد

10. باد ما را و آب ما را عشق پذرفتار باد

11. شاه خوبان میر ما و عشق گیراگیر ما

12. جان دولت یار ما و بخت و دولت یار باد

13. سرکشیم و سرخوشیم و یک دگر را می‌کشیم

14. این وجود ما همیشه جاذب اسرار باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
* بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
شعر کامل
حافظ
* هوش خردمند را عشق به تاراج برد
* من نشنیدم که باز صید کبوتر شود
شعر کامل
سعدی
* ز دشمن جفا بردی از بهر دوست
* که تریاک اکبر بود زهر دوست
شعر کامل
سعدی