مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 801

1. عشرتی هست در این گوشه غنیمت دارید

2. دولتی هست حریفان سر دولت خارید

3. چو شکر یک دل و آغشته این شیر شوید

4. که ظریفید و لطیفید و نکومقدارید

5. دانه چیدن چه مروت بود آخر مکنید

6. که امیران دو صد خرمن و صد انبارید

7. با چنین لاله رخان روح چرا نفزایید

8. در چنین معصره‌ای غوره چرا افشارید

9. دست در دامن همچون گل و ریحانش زنید

10. نه که پرورده و بسرشته آن گلزارید

11. رنگ دیدیت بسی جان و حیاتیش نبود

12. مه خوبان مرا از چه چنین پندارید

13. چون ره خانه ندانید که زاده وصلید

14. چون سره و قلب ندانید کز این بازارید

15. فخر مصرید چو یوسف هله تعبیر کنید

16. چو لب نوش وفا جمله شکر می‌کارید

17. ملکانید و ملک زاده ز آغاز و سرشت

18. گر چه امروز گدایانه چنین می‌زارید

19. ساقیان باده به کف گوش شما می‌پیچند

20. گرد خمخانه برآیید اگر خمارید

21. همه صیاد هنر گشته پی بی‌عیبی

22. همه عیبید چو در مجلس جان هشیارید

23. شمس تبریز درآمد به عیان عذر نماند

24. دیده روح طلب را به رخش بسپارید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سیل دریا دیده هرگز برنمی گردد به جوی
* نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر
* چشم دارم به همین درد گرفتار شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
* بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
شعر کامل
حافظ