مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 948

1. کسی خراب خرابات و مست می‌باشد

2. از او عمارت ایمان و خیر کی باشد

3. یکی وجود چو آتش بود نباشد آب

4. محال باشد یک مه بهار و دی باشد

5. منم خراب خرابات و مست طاعت حق

6. درون شهر معظم ز نیک و بی‌باشد

7. عمارتیست خراباتیان شهر مرا

8. که خانه‌هاش نهان در زمین چو ری باشد

9. شکوفه‌هاست درختان زهد را ز شراب

10. نه آن شراب که اشکوفه‌هاش قی باشد

11. چو هست و نیست مرا دید چشم معتزلی

12. بگفت دیدم معدوم را که شیء باشد

13. به سایه‌ها و به خورشید شمس تبریزی

14. که بی‌مکان و زمان آفتاب و فی باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا نسوزد برنیاید بوی عود
* پخته داند کاین سخن با خام نیست
شعر کامل
سعدی
* صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
* وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
شعر کامل
حافظ
* به سایه خفته بدم دی که یارم آمد و گفت
* چه خفته ای که رسید آفتاب در سایه
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی