مولوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 962

1. سحر این دل من ز سودا چه می‌شد

2. از آن برق رخسار و سیما چه می‌شد

3. از آن طلعت خوش و زان آب و آتش

4. ز فرق سر بنده تا پا چه می‌شد

5. خدایا تو دانی که بر ما چه آمد

6. خدایا تو دانی که ما را چه می‌شد

7. ز ریحان و گل‌ها که روید ز دل‌ها

8. سراسر همه دشت و صحرا چه می‌شد

9. ز خورشید پرسی که گردون چه سان بد

10. ز مه پرس باری که جوزا چه می‌شد

11. ز معشوق اعظم به هر جان خرم

12. به پستی چه آمد به بالا چه می‌شد

13. تعالی تقدس چو بنمود خود را

14. مقدس دلی از تعالی چه می‌شد

15. چو می‌کرد بخشش نظر شمس تبریز

16. به بینا چه بخشید و بینا چه می‌شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دلی که عاشق و صابر بود مگر سنگست
* ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگست
شعر کامل
سعدی
* آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر
* چشم دارم به همین درد گرفتار شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* افتاده را دوباره فکندن کمال نیست
* آن را که خاک راه تو شد بر زمین مزن
شعر کامل
صائب تبریزی