مولوی_مثنوی معنویدفتر اول (فهرست)

شماره 19 - فهم کردن حاذقان نصاری مکر وزیر را

1. هر که صاحب ذوق بود از گفت او

2. لذتی می‌دید و تلخی جفت او

3. نکته‌ها می‌گفت او آمیخته

4. در جلاب قند زهری ریخته

5. ظاهرش می‌گفت در ره چست شو

6. وز اثر می‌گفت جان را سست شو

7. ظاهر نقره گر اسپیدست و نو

8. دست و جامه می سیه گردد ازو

9. آتش ار چه سرخ رویست از شرر

10. تو ز فعل او سیه کاری نگر

11. برق اگر نوری نماید در نظر

12. لیک هست از خاصیت دزد بصر

13. هر که جز آگاه و صاحب ذوق بود

14. گفت او در گردن او طوق بود

15. مدتی شش سال در هجران شاه

16. شد وزیر اتباع عیسی را پناه

17. دین و دل را کل بدو بسپرد خلق

18. پیش امر و حکم او می‌مرد خلق


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با صبح بگویید که بیوقت مزن دم
* امشب شب وصل است نگه دار نفس را
شعر کامل
کمال خجندی
* اگر خدای نباشد ز بنده‌ای خشنود
* شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
شعر کامل
سعدی
* همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد
* چو فروشدم به دریا چو تو گوهرم نیامد
شعر کامل
مولوی