مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 190 - مهمان آمدن در آن مسجد

1. تا یکی مهمان در آمد وقت شب

2. کو شنیده بود آن صیت عجب

3. از برای آزمون می‌آزمود

4. زانک بس مردانه و جان سیر بود

5. گفت کم گیرم سر و اشکمبه‌ای

6. رفته گیر از گنج جان یک حبه‌ای

7. صورت تن گو برو من کیستم

8. نقش کم ناید چو من باقیستم

9. چون نفخت بودم از لطف خدا

10. نفخ حق باشم ز نای تن جدا

11. تا نیفتد بانگ نفخش این طرف

12. تا رهد آن گوهر از تنگین صدف

13. چون تمنوا موت گفت ای صادقین

14. صادقم جان را برافشانم برین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
* که پنداشت چون پسته مغزی در اوست
شعر کامل
سعدی
* ای عشق پیش هر کسی نام و لقب داری بسی
* من دوش نام دیگرت کردم که درد بی‌دوا
شعر کامل
مولوی
* ضرورتست که آحاد را سری باشد
* وگرنه ملک نگیرد به هیچ روی نظام
شعر کامل
سعدی