مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 191 - ملامت کردن اهل مسجد مهمان عاشق را از شب خفتن در آنجا و تهدید کردن مرورا

1. قوم گفتندش که هین اینجا مخسپ

2. تا نکوبد جانستانت همچو کسپ

3. که غریبی و نمی‌دانی ز حال

4. کاندرین جا هر که خفت آمد زوال

5. اتفاقی نیست این ما بارها

6. دیده‌ایم و جمله اصحاب نهی

7. هر که آن مسجد شبی مسکن شدش

8. نیم‌شب مرگ هلاهل آمدش

9. از یکی ما تابه صد این دیده‌ایم

10. نه به تقلید از کسی بشنیده‌ایم

11. گفت الدین نصیحه آن رسول

12. آن نصیحت در لغت ضد غلول

13. این نصیحت راستی در دوستی

14. در غلولی خاین و سگ‌پوستی

15. بی خیانت این نصیحت از وداد

16. می‌نماییمت مگرد از عقل و داد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گهی زلفش پریشان می‌کند یک دشت سنبل را
* گهی رخسارش آتش می‌زند یک باغ نسرین را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* برین گونه گردد همی چرخ پیر
* گهی چون کمانست و گاهی چو تیر
شعر کامل
فردوسی
* هر چند که زلف تو سپاهیست جهانگیر
* هر روز پریشان نتوان کرد سپه را
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی