مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم (فهرست)

شماره 207 - جواب طعنه‌زننده در مثنوی از قصور فهم خود

1. ای سگ طاعن تو عو عو می‌کنی

2. طعن قرآن را برون‌شو می‌کنی

3. این نه آن شیرست کز وی جان بری

4. یا ز پنجهٔ قهر او ایمان بری

5. تا قیامت می‌زند قرآن ندی

6. ای گروهی جهل را گشته فدی

7. که مرا افسانه می‌پنداشتید

8. تخم طعن و کافری می‌کاشتید

9. خود بدیدیت آنک طعنه می‌زدیت

10. که شما فانی و افسانه بدیت

11. من کلام حقم و قایم به ذات

12. قوت جان جان و یاقوت زکات

13. نور خورشیدم فتاده بر شما

14. لیک از خورشید ناگشته جدا

15. نک منم ینبوع آن آب حیات

16. تا رهانم عاشقان را از ممات

17. گر چنان گند آزتان ننگیختی

18. جرعه‌ای بر گورتان حق ریختی

19. نه بگیرم گفت و پند آن حکیم

20. دل نگردانم بهر طعنی سقیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* الا تا در مه بهمن بود در خانه‌ها آبی
* الا تا در مه نیسان بود در دشتها سوسن
شعر کامل
امیر معزی
* ساختم با آتش دل لاله زاری شد مرا
* سوختم خار تعلق نوبهاری شد مرا
شعر کامل
رهی معیری
* تا طبیعت زعفران را رنگ اعدای تو دید
* مایهٔ شادی جدا کرد از مزاج زعفران
شعر کامل
سنایی