مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 58 - بیان آنک بی‌کاران و افسانه‌جویان مثل آن ترک‌اند و عالم غرار غدار هم‌چو آن درزی و شهوات و زبان مضاحک گفتن این دنیاست و عمر هم‌چون آن اطلس پیش این درزی جهت قبای بقا و لباس تقوی ساختن

1. اطلس عمرت به مقراض شهور

2. برد پاره‌پاره خیاط غرور

3. تو تمنا می‌بری که اختر مدام

4. لاغ کردی سعد بودی بر دوام

5. سخت می‌تولی ز تربیعات او

6. وز دلال و کینه و آفات او

7. سخت می‌رنجی ز خاموشی او

8. وز نحوس و قبض و کین‌کوشی او

9. که چرا زهرهٔ طرب در رقص نیست

10. بر سعود و رقص سعد او مه‌ایست

11. اخترت گوید که گر افزون کنم

12. لاغ را پس کلیت مغبون کنم

13. تو مبین قلابی این اختران

14. عشق خود بر قلب‌زن بین ای مهان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دریا به دریا همی مرد بود
* رخ ماه و خورشید پر گرد بود
شعر کامل
فردوسی
* شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
* در میان آتش سوزنده جای خواب نیست
شعر کامل
رهی معیری
* بده یک جام ای پیر خرابات
* مگو فردا که فی التأخیر آفات
شعر کامل
مولوی