مولوی_مثنوی معنویدفتر ششم (فهرست)

شماره 60 - باز مکرر کردن صوفی سال را

1. گفت صوفی قادرست آن مستعان

2. که کند سودای ما را بی زیان

3. آنک آتش را کند ورد و شجر

4. هم تواند کرد این را بی‌ضرر

5. آنک گل آرد برون از عین خار

6. هم تواند کرد این دی را بهار

7. آنک زو هر سرو آزادی کند

8. قادرست ار غصه را شادی کند

9. آنک شد موجود از وی هر عدم

10. گر بدارد باقیش او را چه کم

11. آنک تن را جان دهد تا حی شود

12. گر نمیراند زیانش کی شود

13. خود چه باشد گر ببخشد آن جواد

14. بنده را مقصود جان بی‌اجتهاد

15. دور دارد از ضعیفان در کمین

16. مکر نفس و فتنهٔ دیو لعین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر به اول نستندندی اصل شیرینی ز موم
* نخل مومین را رطب شیرین تر از قند آمدی
شعر کامل
خاقانی
* نقاب گل کشید و زلف سنبل
* گره بند قبای غنچه وا کرد
شعر کامل
حافظ
* آتشی بویی ز دلجویی نمی آید ز تو
* چشمه ام کاری به جز زاری نمی آید ز من
شعر کامل
رهی معیری